شنبه، مرداد ۰۵، ۱۳۸۷

تاملي برآرايش احزاب داخل كشور

يكي از مزاياي تحزب آن است كه مردم دربرگزيدن الگوها ونيروهاي سياسي دچارسردرگمي نمي گردند. آنگاه كه حزب سياسي با برنامه، روش، اهداف وسابقه ي مشخصي خود را معرفي مي كند ديگرمجالي براي افراد ابن الوقت نمي ماند.اما اين حكايت زماني صادق است كه گروههاي سياسي به درستي تعريف شوند ونام وجهتگيري شان منطبق برهم باشد. سياست شناسان به منظورتقسيم بندي جريان ها و احزاب سياسي از ملاك هاي متعددي بهره مي جويند. شايع ترين شيوه نوع نگاه جريان ها و احزاب به حكومت است. آناني كه خواهان حفظ وضع موجودند تحت عنوان محافظه كار وگروه هايي كه معترض به وضع موجود مي باشند به دوبخش اصلاح طلب و انقلابي شناخته مي شوند.دراين مقال آرايش گروه هاي محافظه كاربا درنظرگرفتن ميزان اهميت راهبردي مطمح نظرنيست. اما نظربه ضرورت تعريف گروههاي معترض به وضع موجود وپالودن درهم ريختگي مرزبندي اين احزاب مبحث راپي مي جوييم. ضرورت موضوع ازآنجاست كه برخي نيروهاي سياسي سعي درمصادره به مطلوب هراصطلاح تازه بدون توجه به مفاهيم آن را دارند. قصد اين نوشتار تميز اين گروهها دركشورمان با توجه به ملاك ها وشاخصه ها ونه شعارهاي موسمي وتبليغات انتخاباتي آنان است.
يك ملاك براي تقسيم بندي گروههاي معترض به وضع موجود برمبناي استراتژي گروهها ست. ازيك منظراستراتژي هاي اپوزيسيون را به سه رده قهرآميز، صندوق راي و خيابان مي توان تقسيم كرد.
استراتژي قهرآميز، دراين رويكرد قانون حاكم مورد تاييد نيست. كشتن و كشته شدن جزو تفكيك ناپذير و مورد تاييد اين مشي است. برنامه ريزي برمبناي پيروزي آني است ودرمصاف فرسايشي احتمال ناكامي فراوان است. درصورتي كه آمريت درابتدا راه مورد نقد باشد اما به لحاظ ويژگي ذاتي اين شيوه سرانجام صورت غالب دراين رويكرد است. گروههايي كه دراين رده اند را انقلابي (به مفهوم سنتي آن) بايد نام داد.
صندوق راي ديگراستراتژي قابل تشخيص شماري ازگروههاي سياسي است. براين اساس قانون وساختارحاكم بركشورمورد تاييد است. باورمندان اين متد به برخي ازقوانين، رفتاروشماري ازحاكمان انتقاد دارند. آنان درصدد تغييرواصلاح و نه دگرگوني ساختارحاكم اند. پيروان اين استراتژي ممكن است داراي برخي مناصب حكومتي باشند كه ازآنها به عنوان اصلاح طلب حكومتي ياد مي شود ويا زماني صاحب آن بوده و اكنون آنرا ازدست داده اند كه اين گروهها را اصلاح طلب خارج ازحاكميت مي شمارند.
استراتژي سوم موسوم به خيابان است. اين گروهها قانون حاكم را برنمي تابند. شركت درحاكميت ازطريق انتخابات مورد تاييد آنان نيست. هدف اين گروهها دگرگوني ساختارحاكم است. شيوه اين دگرگوني مبتني براعتراضات مسالمت آميزمردمي وپرهيزازخشونت درقالب اعتصاب ، تحصن وراهپيمايي است. چنانچه همه پرسي به منظور رد ساختارحاكم وتعيين ساختارنوين درشرايط آزاد برگزارگردد مورد تاييد اين گروهها است. آنان رويكرد خود را «انقلاب آرام» ناميده و دراتمسفر كنوني كشورمان ازآنان به عنوان «تحولگرا» ياد مي‌ شود.با توجه به اين تعاريف قابل تشخيص است كه مثلاً اگرگروهي يا افرادي خود را تحولگرا بدانند اما تمايزشان با ديگر اصلاح طلبان تنها در آن باشد كه كانديداي انتخاباتي آنان محمدخاتمي است يا عبداله نوري . درواقع اين دسته تحولگرا نيستند، چرا كه نخست آنكه استراتژي آنها همانند ديگر اصلاح طلبان صندوق راي است. دوم آنكه مترصدند تا با توسل به قانون حاكم بخشي از قدرت را تصاحب كنند. درنهايت آنكه موافق دگرگوني بنيادي ساختارنبوده بلكه حداكثربه اصلاح برخي اصول قانون اساسي مي انديشند. بنابراين، اين گروهها ونيروهاي سياسي همسو را مي توان اصلاح طلب خارج ازحكومت خواند ونه تحولگرا.پرواضح است كه اگربخشي ازاصلاح طلبان ديروز با آسيب شناسي ازپديده رفرم به اين نتيجه دست يابند كه نيازمند تغييراستراتژي مي باشند و به عنوان نمونه تحولگرايي را مطلوب خود يافتند. لازمه ي آن تغيير مشي سياسي هم هست وصرف تغييرنام كافي به مقصود نيست چرا كه ممكن است اين تصوربه اذهان متبادرگردد كه نام جديد تنها دستاويزي براي تداوم رويه سابق است.

چهارشنبه، تیر ۱۲، ۱۳۸۷

جنبش 18 تیر پرچم تحولگرايان

ماندگاری آثارجنبش های اجتماعی یکی ازشاخصه های ذاتی این نوع پدیده است.درواقع یکی ازوجوه تمایز آکادمیک شورش وجنبش اجتماعی همین دینامیزم تاریخی جنبش هاست. براین مبنا است که حوادث گوناگون سالهای گذشته ازواقعه اکبرآباد اسلامشهرتاعصیان های مردمی درمیانه ، فارس،سنندج، ترکمن صحرا و...هرکدام یک نشو نمای زمانی دارند اما جنبش دانشجویی 18 تیرنه به عنوان حادثه ای محصور به یک بازه زمانی بلکه به نمادی ازآزادیخواهی دانشجویان ومردم ایران تبدیل شده است.این درشرایطی است که رشته مساعی دامنه دارازتحلیل گران دل برحکومت سپرده گرفته تا تدابیرناشیانه وزارت علوم دردستکاری تقویم ترم های تحصیلی دانشجویان،جملگی مانع ازآن نگشت تا این نقطه عطف جنبش دانشجویی – مردمی به طاق نسیان رود.به موازات تلاش ناكام برخي جريان هاي سياسي به منظور آنكه اين جنبش را به شورش كورتعبيركنند.كوششي ديگرنيزمترصد آن است تا با تقليل گرايي مطالبات اين جنبش آنرا درحد يك رفرم تنزل دهد.اما براستي پايه هاي برهان مقوم كدام ديدگاه است.
درتبيين ماهیت این حرکت یک نگره برآن است که جنبش دانشجویی 18 تیر تفسيري ژرفنما ازرخ داد 2خرداد بود. اگرچه طیفی از حکومتگران باهم نگری آرای مردمی درانتخابات 2خرداد76را به مثابه ی گرایش توده ها به روی کارآمدن یک جناح حکومتی تلقی کردند.درمقابل طیف دیگرحکومت نیز آنرابه معنای حمایت مردم ازنظام خواندند. اما ورای این کلی نگری های تهی ازحقیقت تامل درشاخصه های جنبش دانشجویی تیرماه نشان ازتفسیری دیگردارد.اينكه بعدها بخشي ازنيروهاي سياسي عبورازخاتمي رامطرح كردند (ونيزعبورازحاكميت) درواقع اين به معناي ظهور يافتن بن مايه تحولگرايي بود. تا آن زمان تبليغات مسلط رفرميستها موجب شد رويه ي اصلاح طلبي چهره حقيقي حركت را مكدرو مستوركند و 18 تيرخواست واقعي جنبش را شفاف نمود.
شاید بتوان برخی ویژگی های جنبش 18 تیررا که مبین ماهیت این جنبش است چنین برشمرد. فراگیربودن حرکت (حضورگروههای مختلف دانشجویی)-نگاه تحول گرایانه (توجه به شعارها)- تلاش در پیوند زدن جنبش دانشجویی ومردم(تظاهرات خیابانی) و سرانجام اتفاق نظر جناح های حکومت درسرکوب این جنبش.
فراگیربودن حرکت - درمورد دایره ی شمول این جنبش به جرات می توان گفت درهیچ موردی جز انقلاب 57 سابقه نداشت که طیف های فکری وگروههای گوناگون دانشجویی این چنین درحرکتی واحد برای ابرازخواسته های خود به همیاری بپردازند. به نظر می رسد وحدت عمل کم نظیرگروههای دانشجویی دربرابرماشین سرکوب حاکمیت خود گواه آن بود که مطالبات دانشجویان بزرگترازمقاصد سكتاريستي وگروه گرايانه بود، به این منظورتدبیری جزاتفاق چاره سازنبود.
نگاه تحول گرایانه – علاوه برآنکه هیچیک ازچهره های گروههای سیاسی درون حکومتی نتوانستند درآن ایام خشم دانشجویان را فرونشانند، عامل دیگری که نشان ازخواست تحولگرایانه و نه اصلاح طلبانه می داد شعارهایی بود که دانشجویان درتظاهرات خود سرمی دادند. شعارهایی نظیر 20 سال سکوت دیگربس است. اسم ساواک عوض شده انصارحزب اله شده – مردم چرا نشستین ایران شده فلسطین و ... حکایت ازنگاه ساختارشکن این جنبش داشت. شاید به خاطردرک همین مساله بود که خاتمی ترجیح داد تا روزسرکوب این جنبش نه تنها دربین دانشجویان حضورنیابد بلکه دربرابرظلم آشکاربه دانشجویان ویاری طلبیدن مکررگروهی ازآنان لب به سکوت بست.
تلاش درپیوند حرکت دانشجویی ، مردمی - یکی ازمولفه های ممتازجنبش دانشجویی 18 تیرآن بود که برای نخستین باردانشجویان حرکت اعتراضی خود را ازخوابگاه ومحوطه دانشگاهی خارج نموده و به خیابان ها آمدند. آنها با راهپیمایی مسالمت آمیز درشعارهای خود ازمردم دعوت می کردند تا به آنان به پیوندند. این حرکت مورد اقبال عمومی قرارگرفته وچنانکه تداوم می یافت می توانست چهره دیگری به جنبش دهد. بازکردن درب خانه ها هنگامی که دانشجویان مورد یورش و تعقیب نیروهای سرکوب قرارمی گرفتند. تامین آذوقه دانشجویانی که درخوابگاه کوی محاصره شده بودند و ... نشانه هایی مبنی برتمایل مثبت مردم به این پیوند بود. درمقابل طرفداران حکومت سعی نمودند تا با ایجاد بلواهای مصنوعی دانشجویان را آشوبگرمعرفی کنند.اين ترفند برخي را دچاراشتباه نموده وآنها تصوركردند هدف اصلی بلواهای مصنوعی به جهت آن بود تا بهانه برای سرکوبی دانشجویان فراهم گردد.عده ای نيز آگاهانه یا ناآگاهانه شماری ازگروههای دانشجویی را هدف این اتهام قراردادند. درواقع غرض اصلی آشوب های مصنوعی آن بود تا مانع ازتداوم پیوند دانشجویان ومردم شوند. سرکوبگران همانطورکه درصبح 18 تیرنشان دادن برای سرکوب مبارزان نیازی به بهانه نداشتند و بدون آنکه بلوايي دركارباشد به خوابگاه هجوم بردند .
وحدت جناح های حاکم درسرکوب جنبش – حاکمیت ازمدتها قبل سمت گیری ساختارشکن جنبش را دریافته بود این سمت گیری تا قبل از 18 تیربصورت نهفته وجود داشت ودرواقع بروز این جنبش تبیین حقیقی از حرکت مردم در2خرداد بود। ای بسا یکی ازاهداف اصلی هجوم به دانشجویان سرکوبی نقطه ثقل جنبش تحول طلبانه بود।بازجوهایی که پس ازبازداشتمان درفردای جنبش 18 تیردرزندان توحید رژیم کنونی(کمیته مشترک ضد خرابکاری رژیم قبلی ) ما را زیرفشارقرارداده بوند یکی ازحرف هایشان این بود که می گفتند شما ها ابتدا بیانیه «راه حلی برای ساختار سیاسی آینده »را ازطریق اتحادیه دانشجویان و دانش آموختگان منتشرکردید سپس درحركت تیرماه سعی نموديد آنرا عملی سازید. با این نگاه است که می توان علت وحدت جناح های حاکم درسرکوب جنبش 18تیردانشجویان را بهتردرک نمود. تسامح اصلاح طلبان درحمایت ازدانشجویان وعقب نشینی بزرگ آنان درزمانی که قراربود دردانشگاه تهران اجتماعی درپشتیبانی ازدانشجویان برگزارکنند، سکوت خاتمی و بدترازسکوت سخنانی که درهمدان و یا درروزدانشجو درمورد نداشتن زندانی سیاسی و خیانت شمردن تقاضا برای تغییرقانون اساسی مطرح نموده بود. همچنین اظهارات رفسنجانی درخصوص کیفیت حل بحران جملگی نشان ازهمسویی جناح های مختلف حکومت درسرکوب دانشجویان داشت. اكنون درنظرآوردن مجموع این ویژگی ها کمکی است جهت درک ماهیت حركت 18 تیر، نخست آنكه نه شورش بلكه يك جنبش اجتماعي بود.ديگرآنكه جنبشي تحول گرايانه ونه اصلاح طلبانه بود.ازهمین روی شايسته است 18 تیر به عنوان نقطه عطف جنبش آزادیخواهی دانشجویان ومردم ايران همواره به شیوه های ممکن زنده بماند .